محاکمه زني که با همدستي بقال محل،شوهرش را کشته بود پايان يافت

آخرین اخبار فروشگاه

محاکمه زني که با همدستي بقال محل،شوهرش را کشته بود پايان يافت

تاریخ خبر : دوشنبه 6 بهمن 1393
دسته خبر: خبر اجتماعی
بازدید : 107

محاکمه زني که با همدستي بقال محل،شوهرش را کشته بود پايان يافت

محاکمه زني که با همدستي بقال محل،شوهرش را کشته بود پايان يافت

روز 31 خردادماه سال‌جاري مأموران پليس ملارد در جريان پيدا شدن جسد خون‌آلود جواني در منطقه «سه بانده» ملارد قرار گرفتند و بلافاصله تيمي از پليس جنايي خود را بالاي سر جسد رساندند.

تحقيقات ابتدايي نشان مي‌داد قرباني جنايت سرنوشت شومي داشته است. کارآگاهان در گام نخست و در تحقيقات ميداني پي بردند جسد متعلق به نقاش ساختمان به نام «ابراهيم» است.
زن مرد نقاش که 21 سال دارد در تحقيقات ابتدايي گفت: شب گذشته ابراهيم براي تماشاي فوتبال به خانه پدرش رفت و بعد از فوتبال زنگ زد و گفت مسافري براي اشتهارد دارد و به همين خاطر ديروقت مي‌آيد. پدر ابراهيم نيز به مأموران گفت: پسرم بعد از ديدن فوتبال به خانه‌اش رفت و از رساندن مسافر به اشتهارد حرفي نزد و نمي‌دانم چطور اين حادثه رخ داده است و عروسم چرا چنين ادعايي دارد. بدين ترتيب کارآگاهان که به ادعاهاي زن جوان مشکوک شده بودند شماره تلفن وي را تحت کنترل قرار دادند و متوجه تماس‌هاي زيادي با شماره يک ناشناس در ساعتي که جنايت رخ داده بود، شدند. همين سرنخ کافي بود تا مأموران بار ديگر عروس خانواده را تحت بازجويي‌هاي فني قرار دهند و «افسانه» وقتي خود را در تناقض‌گويي‌هايش گرفتار ديد پرده از راز يک دسيسه زنانه در قتل شوهرش برداشت.

افسانه به مأموران گفت: سه ماه پيش با «احمد» که سوپرمارکت دارد آشنا شدم و با گذر زمان به هم علاقه‌مند شديم تا اينکه احمد خواست از شوهرم جدا شوم تا با هم ازدواج کنيم. وي افزود: به خاطر پسر دو ساله‌ام شرايط سختي داشتم و تصميم به کشتن و حذف ابراهيم گرفتيم و با نقشه قتل احمد دست به اين قتل زديم.
کارآگاهان که احتمال مي‌دادند عامل جنايت با اطلاع از دستگيري افسانه فراري مي‌شود با راهنمايي عروس جنايتکار با احمد تماس گرفتند و وي را سر قرار صوري کشاندند.
احمد که نمي‌دانست پليس وي را تحت نظر دارد براي ديدن افسانه در محل قرار حاضر و در عمليات غافلگيرانه پليس زمينگير شد. وي به مأموران گفت: پيشنهاد دوستي با افسانه از طرف من بود و پس از مدتي که همديگر را ديديم افسانه ادعا کرد علاقه‌اي به شوهرش ندارد و قادر به جدايي از ابراهيم نيست و به همين خاطر نقشه قتل را طراحي کرد.
در دادگاه
ساعت 11 صبح ديروز چهار بهمن‌ماه سال‌جاري جلسه رسيدگي به پرونده دستور به قتل شوهر از سوي زن جوان در شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي باقري برگزار شد. ابتدا پدر قرباني جنايت پيش روي پنج قاضي عاليرتبه ايستاد و گفت: پسرم به صورت هولناکي به قتل رسيده و خواستار قصاص عامل جنايت و مجازات براي عروس جوانم هستم.
سپس احمد پشت تريبون دفاع قرار گرفت و گفت: قبول دارم ابراهيم را کشته‌ام اما هنوز نمي‌دانم چرا دست به اين جنايت زده‌ام. وي افزود: روزهاي پاياني سال 92 بود که افسانه براي خريد به مغازه‌مان آمد و من با دادن شماره تلفنم پيشنهاد دوستي را مطرح کردم که افسانه پذيرفت.
عامل جنايت ادامه داد: بعد از تعطيلات عيد با افسانه قرار ملاقات گذاشتم و علاقه ما از همين ديدار شروع شد و افسانه مي‌گفت که به اجبار خانواده‌اش تن به ازدواج با ابراهيم داده و اين در حالي است که از سوي شوهرش کتک مي‌خورد و نمي‌تواند از وي جدا شود.
وي افزود: سه ماه از اين ارتباط گذشت و افسانه پيشنهاد کشتن ابراهيم را داد و من در اين مدت فکر مي‌کردم که افسانه با دادن اين سناريو قصد دارد از دوست داشتن و علاقه واقعي‌ام با اطلاع شود و اصلاً احتمال نمي‌دادم نقشه‌اش واقعي باشد.
احمد گفت: شب حادثه افسانه با من تماس گرفت و گفت که به بهانه سفارش دادن کار سوار خودروي ابراهيم شوم و زماني که وارد کوچه شدم ابراهيم را پيش روي خودم ديدم و گفتم يک خانه سراغ دارم که مي‌خواهند رنگ بزنند.
وي گفت بعد از تماشاي فوتبال سراغم مي‌آيد، سپس به خانه رفتم و شيشه کشيدم و افسانه زنگ زد که به در خانه‌شان بروم.
وقتي جلوي در خانه رسيدم ابراهيم خواست سوار خودرويش شوم و با هم به ساختمان براي رنگ کاري برويم.
وي ادامه داد: سوار خودرو شدم و در منطقه سه بانده ملارد بوديم که دوباره افسانه به من زنگ زد و در اين لحظه ابراهيم به من نگاه کرد. ترسيدم که از رابطه من و زنش باخبر شود که چاقويي به پهلويش زدم و درگيري ما به بيرون خودرو کشيده شد که توانستم او را به قتل برسانم. پس از جنايت افسانه زنگ زد به خانه‌اش بروم تا لباس‌هايم را عوض کنم اما به خانه خودمان رفتم و پس از حمام کردن تازه متوجه شدم که چه کاري کردم.
وي گفت: به پشت‌بام خانه رفتم و قصد خودکشي داشتم که افسانه زنگ زد و ادعا کرد نگران نباشم چون به مأموران و خانواده‌اش مي‌گويد که براي رساندن مسافر به اشتهارد شب به خانه نيامده و در صورت شناسايي من نيز رضايت مي‌دهد.
سپس افسانه در ادعايي عجيب افزود: به اصرار و تهديدهاي احمد تن به اين دوستي دادم و فکر مي‌‌کردم با گذر زمان اين مرد بي‌خيال مي‌شود اما دست‌بردار نبود و خواست از همسرم جدا شوم. اين زن جوان گفت: وقتي احمد درباره نقشه قتل شوهرم حرف مي‌زد فکر مي‌کردم براي تهديد اين حرف‌ها را مي‌زند و هنوز باور ندارم که چطور اين حادثه رخ داده است.
اين ادعاها در حالي است که افسانه روزهاي نخست و پيش از دستگيري عامل جنايت پرده از راز اين جنايت برداشته بود.
بنابر اين گزارش، قاضي باقري و چهار قاضي مستشار پس از اظهارات دو متهم پرونده وارد شور شدند تا حکم نهايي را اعلام کنند.

[tbody] [tr] [td]1717


برچسب ها :محاکمه زني که با همدستي بقال محل،شوهرش را کشته بود پايان يافت , محاکمه زني که با همدستي بقال محل،شوهرش را کشته بود پايان يافت
محصولات پر فروش

دسته بندی محصولات

بخش همکاران
دسته بندی صفحات
دسته بندی اخبار
بلوک کد اختصاصی